در مقابل چشمانت
اعتراف کردم به تمام احساسی که دارم
اما هنوز قلبم از پشت دیوار سینه ام
فال گوش صدای تو ایستاده
که نام مرا بگویی
اما چیزی جز صدای تنهایی به گوش نمی رسد
فقط سکوت و سکوت
سعید شجاعی
جای خالی تو
هجوم حجم تنهایی
سکوت ممتد
هراس لحظه ها
سکون سایه ها
قطعاً
فاجعه در نبودن تو شکل خواهد گرفت
سعید شجاعی
هنوز متعجبم
چرا وقتی تو اشک میریزی
خدا دلش از غصه نمی گیرد؟
چرا وقتی تو غمگینی
دنیا به آخر نمی رسد؟
سعید شجاعی