ابروم رفت
یکی از دوستام نامزد داره. نامزدش بهش خیانت می کنه . قرار شد من در قالب یه دختر ناشناس بهش زنگ بزنم و امتحانش کنیم . خلاصه من زنگ زدنمو اونم پا داد و حتی یه بارم همدیگه دیدیم . بگذریم این قضیه گذشت و بعد از مدتها این نامزد دوستم منو تو خیابون خیلی اتفاقی دید . البته تنها نبود با پسر خاله اش بود . حالا پسر خاله اش کی بود ؟؟؟ هم دانشگاهی من . فک کن نامزد دوستم می گفت این مریمه . پسر خاله اش می گفت نه بابا این شیواهه . حالا من مونده بودم چه غلطی کنم . منم کم نیوردم رک و راست داشتم توی چشمای هم دانشگاهیم نگاه می کردمو می گفتم من شمارو نمی شناسم . اصن شمارو تاحالا نیدم .
پاورقی ...
تاحالا اینقد تابلو دروغ نگفته بودم