-
دلتنگی های مردی از جنس باران.
جمعه 30 مهرماه سال 1389 01:19
دلتنگ میشوم وقتی که آسمان با من غریبه میشود دلتنگ میشوم وقتی دیگر جایی برای این دل بی قرار نیست تا قرار بگیرد. دلتنگ میشوم وقتی باد هم دست نوازش ندارد دلتنگ میشوم وقتی به انتظار یک بغض می نشینم اما هیچ وقت نمی بارم دلتنگ میشم وقتی تمام دنیا برای من یک زندان بزرگ میشود دلتنگ میشوم وقتی دریا مهربان نیست وقتی کوه راه...
-
مردی که عاشق است.
جمعه 30 مهرماه سال 1389 00:39
با بغض به قلب تنهایی خویش می تازم. با قلب پاره پاره ای رو بروی زخم های تازه ام مینشینم. دیگر چیزی ندارم . من بی تو ماندم. من متروک و خسته برای خود شعری از مرگ نوشتم اما هنوز خیالم سرمست از یاد توست. ای زیبا ترین . ای بهترین.
-
دریا
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 22:43
تو آن دریایی که با هر موج نگاهت از وسعت صبر ساحلم می کاهی.
-
دلتنگی
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 22:12
دلتنگی واژه ایست به وسعت تنهایی به تلخی جدایی همدرد غربت همراه اشک همبند بغض و همسفر من.
-
جا موندم
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 19:21
اگه یه روز بری از پیشم. بری و منو فراموش کنی. بری و قلبم بشکنه. هیچ وقت نمیگم که تو رفتی. میگم من جا موندم. من لایقت نبودم که نتونستم همپای تو بیام. من جا موندم. حتی اگه این جا موندم به قیمت بودن من تموم بشه.
-
عشق
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 19:21
دوستت دارم. کمتر از فردا بیشتر از دیروز. این یعنی که من عاشقت شدم.
-
غم تو
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 19:20
حس میکنم شاید به خاطر حضور من در هوای قلبت همیشه دلتنگی همیشه غمگینی سخت ترین شکنجه من دیدن غم توست. و دور بودن تو قطعاً مرگ من. مرگم را به جان میخرم به شرط شنیدن صدای خنده هایت همچون آفتاب بتاب لبخند بزن. تا ابد. خنده تو به تمام زندگی ام می ارزد. پس بخند. و هیچگاه به این فکر نکن که مردی اینجا از عشق تو میمیرد تا تو...
-
تصور بی تو
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 19:19
هیچ گاه خود را بی تو تصور نمیکنم. چون بی تو من هم نیستم. شاید به ظاهر راه بروم نفسی بکشم اما خوب میدانم که مرده ام. من بی تو ایستاده خواهم مرد. و چه قدر تلخ است که بی تو عذاب کشیدن. شکنجه های سخت نبودن تو دیگر تاب نمیاورم. تو هستی حالا بهشت میبنم تمام دنیارا. زمین زنده میشود زیر پاهایم. میتوانم بر بلندی بروم و فریاد...
-
مردی از جنس باران
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 19:18
مردیست که همیشه می بارد مردیست که همیشه عاشق است مردیست که همیشه که همیشه غمگین است مردیست که در زمان فراموش شده مردیست که تو را دوست دارد. با این همه باز عاشق قدم زدن با تو در زیر باران است بارانی که میبارد میخواهد بگوید از دلتنگی هایش از بغض های کهنه اش از تمام احساسش و بشنود تمام دلتنگی های تورا تمام احساس تورا در...
-
شاعر
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 19:17
وقتی به تو فکر میکنم شاعر میشوم. ای خوب بگذار تا همیشه شاعر عاشقانه های تو باشم.
-
لبخند تو
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 19:17
لبخند مرا در چشمانت اسیر کرده ای. هروقت به چشمانت مینگرم در انعکاس آن لبخندم را میبینم که باز بر روی چهره غمگینم نشسته است من میخواهم همیشه لب خند بزنم. چشمانت را از من دریغ مکن. تا همیشه. تا ابد.
-
خیال تو.
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 19:15
هر وقت که تو میروی من به خیالت سلام میگویم چه قدر دوستت دارم . همیشه با خود خیالت هم از تو حرف میزنم. همیشه تو را در کنار خود میپندارم و تن من حتی از حضور خیالت در کنار من و از گرمای قلبم می سوزد. وقتی نفس هایم به شماره می افتد از خیال حضورت سیگاری روشن میکنم تا خیالت متوجه این راز نشود که من عاشقانه عاشقانه عاشقانه...
-
بغض کهنه
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 19:15
یه روزی به جنگل پناه میبرم. یه روزی آروم و بی صدا از بودن در کنار آدما جا میزنم. یه روزی میرم توی کلبه ای زندگی میکنم. یه روزی تنهای تنها زندگی میکنم. دور از همه چیز دنیا فقط من و جنگل و تنهایی یه روزی میرم.
-
شاعر بی شعر
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 18:58
دلم میخواهد شعری جدید بنویسم اما نه دست یار است نه قلم نه دفتر شعری که دارم. دلم آهسته گرست. دیگر او هم یار نمی شود. و این منم شاعری که شعر نمی گوید
-
سلامی عاشقانه
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 18:55
توی یک شب گرم تابستون بعد از یک عمر روزه تنهایی با سلام تو افطار کردم. رو به تو نماز خوندم. با تو حرف زدم. تورو پرستیدم. دوستت داشتم. عاشقت شدم. یادت هست هنوز هم؟ امشب فرشته ای از آسمون اومد و آروم گفت تو به بهشت میری. من میدونستم که بنده خوبی نبودم اما تو خیلی خدای خوبی بودی.
-
مردی از جنس باران
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 18:49
چه غم دارم به هر لحظه که من بارانیم امشب چه اندوهی زفجر روز که من بارانیم امشب چه دیداری چه پیمانی که من بارانیم امشب چه امیدی به فردایی که من بارانیم امشب چه عشقی رو به تنهایی که من بارانیم امشب مرا در سایه ها بنگر که من بارانیم امشب.