آتش سیگاری را روشن میکند.
سیگار سرمست از این عشق
که همه عمر انتظارش را می کشید.
آرزوی دیرنه اش.
غافل از این که
به زودی به پایان می رسی.
می سوزد و می میرد از این عشق.
تو در دلم آتش عشق افروختی
بنگر که می سوزم در آن.
تنها یک بوسه
تنها یک پک
دیگر مانده...
نمی توان میزان عشق را با منطق سنجید.
آنجا که منطق بی جواب می ماند
عشق لبریز حرف های نا گفته می شود.
گرمای آغوش تو
لمس عریانی بدنت
بی همتا ترین ارمغان دنیاست.
بر من ببخش که نمی توانم از عمق نگاهت
چشمانم را پس بگیرم.
ای زیبا ترین رویای
تمام عمر.