مردی از جنس باران

A man made of rain

مردی از جنس باران

A man made of rain

مرد تنهای شب

بی فردا ترین مرد جهانم


اگر لبخند تو 


امشب مهمان چشمانم نشود



سعید شجاعی

شخصی شبیه هیچ کس

با اعتقادات من بازی نکن


قطعاً تو انسان نیستی که 


تا این حد


مهربانی


سعید شجاعی

شطرنج

کیش شدی

در همین خانه ای که هستی

نه به فکر در

نه به فکر پنجره ای

مات و مبهوت به دیوار ها خیره می مانی

کیش شدی

اما برایت همه چیز تمام شده

مغلوب همین یک خانه شده ای

بی آن که مات شوی همه چیز را از قبل باخته ای

دوست من این بار برای 

تمام دوستانت که در کنارت هستند

به خانه ای دیگر برو

تمام درد هایت را مات کن

این شطرنج نام تورا به عنوان برنده انتظار می کشد

پس شروع کن

تو کیش غم شدی

تمام غصه هایت را مات کن


سعید شجاعی


یک درد

دکتر 


زیر بار غم ها بود 


که کمرم شکست


بیخود معاینه نکن


تنهایی من درمان 


نداره



سعید شجاعی

میوهای کال

غم های باغ زندگی ات


میوه هایی تا ابد کال دارند


قدری هم که شده


با اشک هایت آب یاریشان نکن.


بگذار فصل عوض شود



سعید شجاعی