مردی از جنس باران

A man made of rain

مردی از جنس باران

A man made of rain

شعر چشمان تو

من شاعر نیستم 

فقط گاهی از شعر چشمان تو

چند مصرعی

 بی ذکر منبع می نویسم .



سعید شجاعی

عطر یاد تو

من لباس هایم را

با اشک هایم می شویم

تا مبادا

عطر تو را از یاد ببرند.



سعید شجاعی

شبانه

هر شب خرابت می شوم 

به امید فردا

که از نو

رج به رج 

بسازی ام .



سعید شجاعی

صندلی خالی

چهار ستون بدنم

 هم چون بید مجنون می رقصد از نوای ساز دلتنگی.

غم دارد وقتی صندلی کنارم را 

همیشه برایت خالی می گذرم 

و تو نیستی. 

من حتی در حضور خیالی تو شرمسار اشک های خویشم

قلبی تا به این حد دلتنگ 

در سینه من آرام و آرام خواهد مرد.


سعید شجاعی

راز شب های روشن

یک نفر در هیاهوی این تمدن مدرن 
با فانوسی چشم به راه مسافریست 
که راز شبهای روشن در عمق چشمانش نهفته است


سعید شجاعی