حول حوش همین دقایق بود
دقیقاً همین دقایق
که برای اندازه یک جایی برای آرام خوابیدن
به اندازه یک جایی برای نشستن
به اندازه یک جایی برای تنهایی
مکانی را در نظر گرفتم.
با دستان خودم ساختمش
دیواری کشیدم به دور آن بلند و بی عبور
دیواری که نه دری در آن جایی دارد
نه روزنه ی پنجره ای.
در داخل این دیوارها تنهایی محض حکم فرماست
بی وابستگی به هیچ چیز این دنیا.
جایی دنج برای مردن.
از قلمت خوشم اومد.به منم سر بزن
اگه خواستی منو با عنوان(هر چی دوست داری اسمشو بذار) لینک کن و بگو منم لینکت کنم